شهدا سال 59 -زندگینامه شهید محمد تواضع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
سخن از بزرگمردی است متواضع که در رسیدن به دیدار دوست، عاشقانه جان خود را هدیه آستان معشوق نمود. هنگامیکه عطر دلانگیز گلهای بهاری و چهچه قناریها، آمدن بهار را نوید میدادند، در کوچه پس کوچههای نیریز ـ10/1/1331ـ در خانوادهای مذهبی و زحمتکش، کودکی بدنیا آمد که پدرش آقا رجبعلی، نامش را محمد نهاد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه فرهنگ اسلامی شروع و با موفقیت به پایان رسانید. برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان شعله نیریزی شد، اما با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
سخن از بزرگمردی است متواضع که در رسیدن به دیدار دوست، عاشقانه جان خود را هدیه آستان معشوق نمود. هنگامیکه عطر دلانگیز گلهای بهاری و چهچه قناریها، آمدن بهار را نوید میدادند، در کوچه پس کوچههای نیریز ـ10/1/1331ـ در خانوادهای مذهبی و زحمتکش، کودکی بدنیا آمد که پدرش آقا رجبعلی، نامش را محمد نهاد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه فرهنگ اسلامی شروع و با موفقیت به پایان رسانید. برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان شعله نیریزی شد، اما با...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید محمد باذل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد باذل »
از نسل نینواییان بود و شهادت را حلقه وصل با معشوق میدانست. تربت پاک کربلا را مهر نماز خود قرار داده بود و آرزو داشت روزی در کنار سفره سالار شهیدان بنشیند و محضر اصحاب وفادار او را درک کند. سال ۱۳۲۰ در روستای مشکان از توابع نی ریز، دیده به جهان گشود. خانواده مذهبی و متدین باذل، کودک نورسیده را زیر پروبال خود گرفتند و با مهر و محبت فراوان پرورش دادند. ششساله که شد به مدرسه رفت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد باذل »
از نسل نینواییان بود و شهادت را حلقه وصل با معشوق میدانست. تربت پاک کربلا را مهر نماز خود قرار داده بود و آرزو داشت روزی در کنار سفره سالار شهیدان بنشیند و محضر اصحاب وفادار او را درک کند. سال ۱۳۲۰ در روستای مشکان از توابع نی ریز، دیده به جهان گشود. خانواده مذهبی و متدین باذل، کودک نورسیده را زیر پروبال خود گرفتند و با مهر و محبت فراوان پرورش دادند. ششساله که شد به مدرسه رفت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید بهمن پرآور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهادت سرآغاز پایندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است سالکان طریقت و عارفان مست از میناب عشق، شهادت را نزدیکترین راه در رسیدن به مقصود یافتند و با حضور در آن میدان، پیمانه وصل را سر کشیدند. از این قبیله، شهیدی است دلاور که چهارم تیرماه سال ۱۳۴۷، در روستای تمشولی از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای خداپرست و باایمان دیده به جهان گشود؛ نام او را بهمن نهادند....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهادت سرآغاز پایندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است سالکان طریقت و عارفان مست از میناب عشق، شهادت را نزدیکترین راه در رسیدن به مقصود یافتند و با حضور در آن میدان، پیمانه وصل را سر کشیدند. از این قبیله، شهیدی است دلاور که چهارم تیرماه سال ۱۳۴۷، در روستای تمشولی از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای خداپرست و باایمان دیده به جهان گشود؛ نام او را بهمن نهادند....
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید اکبر محمد جانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد اکبر محمدجاني »
آنگاه که کودکی بیش نبودیم، صبورانه به انتظارت نشستیم تا بار دیگر از در بیایی و ما را در آغوش گرمت بگیری و با بوسههای پدرانه گونههای خیس از اشکمان را نوازش کنی و دستهای مهربانت را بر موهای پریشانمان بکشی. اما کودکی رفت و جوانی هم به دنبال آن، ولی از تو خبری نشد. اکبر محمد جانی، ۱۳۳۴/۱/۵ در خانوادهای مستضعف و مذهبی در روستای جزین از توابع آباده طشک نیریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد اکبر محمدجاني »
آنگاه که کودکی بیش نبودیم، صبورانه به انتظارت نشستیم تا بار دیگر از در بیایی و ما را در آغوش گرمت بگیری و با بوسههای پدرانه گونههای خیس از اشکمان را نوازش کنی و دستهای مهربانت را بر موهای پریشانمان بکشی. اما کودکی رفت و جوانی هم به دنبال آن، ولی از تو خبری نشد. اکبر محمد جانی، ۱۳۳۴/۱/۵ در خانوادهای مستضعف و مذهبی در روستای جزین از توابع آباده طشک نیریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید نادعلی اکتسابی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
داستانی دارند، دلیر مردانی که برای دفاع از ملک سرافراز ایران، لباس رزم را لباس کار خود انتخاب کردند و با آن به دیدار دوست شتافتند. «نادعلی» یکی از آنهاست که در 1/10/1326 در خانوادهای ساده و متدین، در شهر نیریز؛ با تولد خود سرمای زمستان را به گرمی بدل کرد. در دامان پر مهر پدر و مادر رشد نموده و راهی مدرسه ابتدائی فرهنگ اسلامی شد. تا ششم ابتدایی نظام قدیم را در آن مدرسه با موفقیت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
داستانی دارند، دلیر مردانی که برای دفاع از ملک سرافراز ایران، لباس رزم را لباس کار خود انتخاب کردند و با آن به دیدار دوست شتافتند. «نادعلی» یکی از آنهاست که در 1/10/1326 در خانوادهای ساده و متدین، در شهر نیریز؛ با تولد خود سرمای زمستان را به گرمی بدل کرد. در دامان پر مهر پدر و مادر رشد نموده و راهی مدرسه ابتدائی فرهنگ اسلامی شد. تا ششم ابتدایی نظام قدیم را در آن مدرسه با موفقیت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید شهباز تیرانداز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز که راه آسمان را در پیش گرفت، غم فراق بر شانههایمان سنگینی کرد و دلهایمان در بیقراری پژمرد. شهباز آن پرنده آسمانی در ۱۳۴۷/۵/۶ در روستای شکرویه از توابع داراب، میان خانوادهای علاقهمند به اسلام و مذهب به دنیای انسانها لبخند زد و سرود حیات را سر داد. در آغوش گرم پدر و مادری مهربان تربیت شد و رشد نمود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حریت روستای تهرانی از دهستان هرگان نیریز سپری کرد و موفق...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز که راه آسمان را در پیش گرفت، غم فراق بر شانههایمان سنگینی کرد و دلهایمان در بیقراری پژمرد. شهباز آن پرنده آسمانی در ۱۳۴۷/۵/۶ در روستای شکرویه از توابع داراب، میان خانوادهای علاقهمند به اسلام و مذهب به دنیای انسانها لبخند زد و سرود حیات را سر داد. در آغوش گرم پدر و مادری مهربان تربیت شد و رشد نمود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حریت روستای تهرانی از دهستان هرگان نیریز سپری کرد و موفق...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد نجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو میگویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانوادهای مذهبی در روستای مشکان نیریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو میگویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانوادهای مذهبی در روستای مشکان نیریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید یوسف سلمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
انسان به عرصه دنیا که آمد در بوته آزمایش قرار گرفت تا ماهیت وجود خود را به منصه ظهور بگذارد. آمد تا نمایشی از اوج عزت را در مقابل حضیض ذلت نشان دهد. در این نمایش شهیدان در یکسو و ددمنشان فریبخورده در سوی دیگر نقش خود را ایفا نمودند. یوسف، از قبیلهای بود که عزت انسانی را در اوج خود طلبید و بدان دستیافت. او که شهریورماه سال ۱۳۴۷ در روستای شکرویه داراب چشم به جهان گشوده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
انسان به عرصه دنیا که آمد در بوته آزمایش قرار گرفت تا ماهیت وجود خود را به منصه ظهور بگذارد. آمد تا نمایشی از اوج عزت را در مقابل حضیض ذلت نشان دهد. در این نمایش شهیدان در یکسو و ددمنشان فریبخورده در سوی دیگر نقش خود را ایفا نمودند. یوسف، از قبیلهای بود که عزت انسانی را در اوج خود طلبید و بدان دستیافت. او که شهریورماه سال ۱۳۴۷ در روستای شکرویه داراب چشم به جهان گشوده...
نقش نیروهای شهرستان در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
نیروهای اعزامی از شهرستان نیریز به استعداد یک گروهان در این عملیات حضور داشتند. این نیروها جمعی گردان 9040 از تیپ 33 المهدی(عج) بودند که سردار ماهوتی معاونت گردان وسردار شهید حسن عیدی نیز فرماندهی یکی از گروهانها را عهدهدار بودند. شرح این عملیات را از زبان آقای غلامرضا نصرتی که در این عملیات حضور داشته است بخوانید: عصر یکی از روزهای بهار 1362 عازم منطقه عملیاتی شدیم. شب عملیات در منطقه پاسگاه شرهانی، وارد کانال عریض و بزرگی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
نیروهای اعزامی از شهرستان نیریز به استعداد یک گروهان در این عملیات حضور داشتند. این نیروها جمعی گردان 9040 از تیپ 33 المهدی(عج) بودند که سردار ماهوتی معاونت گردان وسردار شهید حسن عیدی نیز فرماندهی یکی از گروهانها را عهدهدار بودند. شرح این عملیات را از زبان آقای غلامرضا نصرتی که در این عملیات حضور داشته است بخوانید: عصر یکی از روزهای بهار 1362 عازم منطقه عملیاتی شدیم. شب عملیات در منطقه پاسگاه شرهانی، وارد کانال عریض و بزرگی...